ساعت آقای درستکار بیش از سی سال است که از کار افتاده؛ در ساعت پنج و نیم بعد از ظهر تیرماه سال ۱۳۲۵. ساعت سر در کلیسا سالها پیش از کار افتاده بود و ساعت اورهان را مردی با خود بردهاست؛ اما زمان همچنان میگردد.
این داستان یک حادثه را از منظر چند ناظر روایت میکند. شخصیت اصلی داستان شاعر جوانی است که گرفتار خشم پدر سنتی خود میشود. معروفی در این کتاب دردسرهای یک رونشفکر سالهای ۱۳۱۰ تا ۱۳۳۰ را از منظر دید چند شخصیت مختلف داستان روایت میکند.
اورهان، پسر کوچک خانواده و وارث تفکرات سنتی پدر نماینده نسل جدید قدیم اندیش
آیدا، دختر خانواده، نماینده احساسات جامعه
پدر، نماینده عوام تحت تأثیر مذهب
بیوه همسایه روبرو، نماینده روشنفکران
صاحب کارگاه چوب بری، نماینده روشن فکران محافظه کار
آیدین یا سوجی، پسر خانواده، شاعر و نماینده نسل جوان درگیر در تناقضات